بنام خدا / هنوز ویرایش و تبویب نشده. صادقی
۱
در تشنگی امید هست ولی در عطش امید نیست
۲
در عطش فرد مجال تفکر و خود تسکینی و خودفریبی نمی یابد ، بیهوش میشود، عطش اختیار را از دست انسان می گیرد، در عطش تمام بدن گر می گیرد و لحظه به لحظه شعله ورتر و بیشتر می شود... و اگر به آب برسد آنقدر می خورد که دیگر نمیتواند حرکت کند، سیراب هم نمیشود و دوباره آب می خورد...
۳
در روایت زندگی شهدا و سیدالشهدا گریه خوب است ولی خوبتر این است که مخاطب به عمق فاجعه پی ببرد و مظلومیت روایت شود تا شنونده آرزو کند جای شهدا باشد
۴
تصور هر انسان تشنه ای حتی دشمن ، آدم را ناراحت میکند ، حتی حیوانات تشنه،
۵
هر وقت به یاد خودم می افتم به حال خودم گریه ام می گیرد، اینهمه آب در زمین و آسمان و اطراف ولی دریغ از یک قطره...
۶
امام حسین بدون استفاده از قدرت امامتش و نیروهای غیبی جنگید
۷
زبان از عطش به دهان که میخورد مثل به همخوردن دو تکه چوب
۸
دوندگی و تلاش باعث عرق کردن میشود و تشنگی به دنبال دارد، گریه بیشتر آب میطلبد، زخم خیلی بیشتر، داغ جوان علاوه بر سه تای قبلی، جسم و روح را به آتش می کشد حتی اگر در زمستان باشد..
۹
عرق و گرد و غبار باعث خشک شدن و سفت شدن روی سر و صورت می شود که چون عرق شور است و بدن میخارد که خاراندن آن با درد زیاد همراه است، در این وضعیت فقط یک کف دست آب به سر و صورت بزند، بسیار تر و تازه میشود، و اگر کمی از آب را بخورد تازه تر و زنده تر می شود و کاملاً جان می گیرد....
۱۰
رفع خستگی و بیرون اوردن کلاه و پوتین
لباس نظامی، اصلاً مشکل ساز است
۱۱
آب در دستش است ولی نمیخورد تا افطار، استراحتی در سایه یا وقت گذرانی در سایه
۱۲
اصلاً اگر اب داشته باشد هرگز دچار عطش نمیشود
۱۳
عطش مربوط به زمانی است که اصلاً امید به آب رسیدن ندارد
۱۴
نخواسته ام سخنوری و قلمفرسایی کنم، بلکه بر عکس خواسته ام در کوتاهترین حد ممکن، عطش و عطشان را به تصویر بکشم تا خواننده در یک نگاه سریع و ساده به بیشترین حد دانش و معرفت درباره عطش برسد..
۱۵
من هر روز بارها به یاد دوران عطشمرگیم می افتم، با دیدن آب، غذا، علف، زندگی، رفیق، امنیت، اسایش و .....
۱۶
وقتی من با یک تکه پوست هندوانه احساس بهشتی بودن می کنم چرا با یک رفیق خوب، یک خانواده خوب، یک شهر خوب و یک جهان خوب، حس بهشتی بودن نداشته باشم
من ابن مطالب را از هیچ کس و هیچ جا نشنیده و نگرفته ام، واگویهٔ هر روزه و چهل سالهٔ من است، بحث مهم و پیچیده ای هم نیست، هم ساده است هم سخت، خیلی ساده است مثل آب خوردن؛ و خیلی سخت است مثل آب نخوردن.... توضیحش هم بسیار ساده است ولی درک آن فقط کسی میتواند، که تشنگی نه، بلکه عطشمرگی را درک کرده باشد، برای کسی هم که درک نکرده، هر چقدر هم توضیح بدهی، چندان تفاوتی بین معنای عطش و تشنگی پیدا نمی کند و شاید اصلا حتی درک درستی از تشنکی عم نداشته باشد.
۱۷
چهل سال است هر روز احساس بیشتر در بهشت بودن میکنم...
و عجبا که من رفع عطش را بهشت میدانم و مولا عطش را.
۱۸
و فکر میکنم این مطالب را چهل سال دیر گفته ام که البته تقصیر خودم نبوده چون اصلاً در فراست چنین موضوعی نبوده ام
۱۹
چند تا از دوستان گفتند تو از کجا به این مطالب رسیدی گفتن از تجربه ای که در عطشمرگی داشته ام...
۲۰
تشنگی مبتلابه تمام رزمندگان و زنان و بچه ها در کربلا
۲۱
همانطور که ابراهیم را به وادی غیر مزروعی کشاند تا قبلهبسازد حسین را نیز به کربلا کشاند تا قبله بسازد
۲۲
زیر پنکه و کولر نبود
۲۳
حفر چاه در کربلا، شاید
۲۴
پرپر زدن بچه ها روی دست پدر و مادرشان
امامدلش میخواست زودتر کار تمام شود تا آب باز شود تصور سختی بچه ها بیشتر او را آزار می داد..
۲۵
آب را بستند تا جنگ آب شروع شود و فجیع ترین جنایت تاریخ رقم بخورد
۲۶
جنگ و جهاد و شهادت، کاری عادیست برای رزمندگان اسلام....کشته شدن در حال عادی سخت نیست، تحمل عطش سخت تر از کشته شدن است
۲۷
در کمترین زمان، با بهترین کیفیت ما را ببرد به عمق عطش
۲۸
من در بهشتم، گاهگاهی بخاطر حرص و حسد و بخل و طمع و گناهان، وارد دوزخ میشوم ولی با توبه بر میگردم به بهشت...
۲۹
یکی از زیباترین صحنه های تاریخ بشری، ورود اباالفضل به فرات و آب نخوردن اوست که اگر آب ممنوع نشده بود این صحنه بوجود نمی آمد.
و یکی از دلخراش ترین و فجیع ترین صحنه های تلخ تاریخ بشریت، شهادت علی اصغر (یا حجت اکبر) است که فقط بخاطر عطش و ممنوعیت آب بوجود آمده است
پس جنگ کربلا، جنگ عطش است، موضوعی که کمتر به آن پرداخته شده، در اصل، کلیدواژه اسرار عاشورا «عطش» است
۳۰
اگر امام حسین ع دچار عطشمرگی نشده بود نمیتوانستند شکستش دهند
۳۱
ظاهراً مجلسی خوبه که توش گریه و داد و فریاد زیاد باشه، میگن به به عجب مجلسی شد، ولی ازین بهتر، مجلسیه که تفکر آمیز و حرکت آفرین و فرهنگساز باشه...
والسلام
محمد حسین صادقی
۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳