کوثریه
اشعار و مطالب مرتبط با کوثر
هوالجمیل
ابوالاشرار
کرد برپا شرر، ابوالاشرار
سوخت هر خشک و تر، ابوالاشرار
حرمت خاندان عصمت را
کرد زیر و زبر، ابوالاشرار
مادرم را شدید زخمی کرد
بین دیوار و در، ابوالاشرار
پدرم، دست بسته، می بردند
با چهل خیره سر ، ابوالاشرار
شد برادر شهید اول ما
تا لگد زد به در، ابوالاشرار
بعد از آن ماجرا، ز نو افروخت
شعله هائی دگر ، ابوالاشرار
من و مادر ز کوچه می رفتیم
شد به ما حمله ور ابوالاشرار
نامه از ما گرفت و پاره نمود
با عتاب و تشر، ابوالاشرار
آنچنان زد به مادرم سیلی
ناجوانمردِ شرّ، ابوالاشرار
که زمین خورد مادرم، تا زد
ضربهٔ بی خبر، ابوالاشرار
مادرم را غریب گیر آورد
غاصب فتنه گر، ابوالاشرار
زد شراره به پهنهٔ تاریخ
موذی سلطه گر، ابوالاشرار
کرد محروم امت از کوثر
بلکه کل بشر، ابوالاشرار
تا ابد ، در جهان بسی دارد
مثل داعش، پسر، ابوالاشرار
آفرین گفت بولهب در نار
بر امیر سَقَر، ابوالاشرار
میشود مستجاب هر نذری
با دو صد لعن، بر ابوالاشرار
والسلام- محمد حسین صادقی، غلام