کوثریه
اشعار و مطالب مرتبط با کوثر
بنام خدا، با سلام و عرض ادب،
چند دوبیتی و یک رباعی، به چند مناسبت، تقدیم حضورتان
فاطمیه
فاطمه آتش نشان خلقت است
کلبه او کوثر امنیت است
دوزخی ها آتشی افروختند
کلبه آتش نشان را سوختند
به باب کلبه زهرا و حیدر
که جبریل امین هم می زند در
فکندند آتشی آن دوزخی ها
که شعله می کشد تا صبح محشر
در آن آتش که مادر با پسر سوخت
تمام عرش اعلی سر به سر سوخت
در آن آتش تولد گشت شیعه
و هر دم با شهادت، پشت در سوخت
جاویدالاثرها
دعا کردی تماشائی نگردی
به جز دنبال زیبائی نگردی
شب حمله پلاکت را فکندی
که در دنیا شناسائی نگردی
شب حمله، چو در خط، جا گرفتی
فقط سربند یا زهرا گرفتی
به دور انداختی نام و نشان را
و در عرش خدا مأوا گرفتی
دعا کردی که تا مفقود باشی
انیس خلوت معبود باشی
اجابت شد دعایت، چون خدا خواست
شهید و شاهد و مشهود باشی
دعا کردی که چون زهرا ، مزارت
شود پنهان به اذن کردگارت
شدی حاجتروا، اما بمیرم
برای مادر چشم انتظارت
غزه
تو را جان بلاکش بودم ایکاش
به زیر تیر و ترکش بودم ایکاش
فلسطین غریب و بیدفاعم
کنارت زیر آتش بودم ایکاش
اسرائیل
ما چلچله های حامل سِجّیلیم
در هم شکنندهٔ سپاه فیلیم
گر امر کند رهبر ما، در یک دم
نابود کنندگان اسرائیلیم
والسلام
محمدحسین صادقی
التماس دعا
فاطمه قربان غمهای دلت
لعنت حق تا ابد بر قاتلت
بنام خداوند جان و خرد
کتاب شریف کوثریه
با سلام خدمت مخاطب گرامی، پی دی اف کتاب «کوثریه» را تقدیم حضورتان
میکنم، این کتاب 576 صفحه ای، اکثر شعرهای سی چهل سال گذشته ام را در بر دارد، این
کتاب بصورت دیجیتال، رایگان و صلواتی در اینترنت منتشر شده ، امید است در آینده
بتوانم انتشار کاغذی هم داشته باشم و کتاب را تقدیم وجود باصفایتان کنم ، در ضمن
اگر «پی دی اف کوثریه» را برای دوستان و گروهها بفرستید انشاءالله در اجر اشعارش
شریک خواهید بود. جهت اطلاع بیشتر و جستجوی بهتر، لازم به ذکر است که کتاب کوثریه
هشت قسمت به شرح زیر دارد و دو صفحه (یعنی روی جلد و پشت جلد) به پی دی اف اضاف
شده است.
قسمت اول، قصیده کوثریه، از ص 19 تا 37 نام کتاب از این قصیده گرفته
شده
قسمت دوم، عزیزان آفرینش، مناقب و مراثی اهلبیت (ع) از ص 37 تا 184
قسمت سوم، مثنوی باب الحوائج ها، از ص 184 تا 312
قسمت چهارم، یا لثارات الحسین، چند قصیده و مثنوی از ص 313 تا 376
قسمت پنجم، در امتداد آتش و خون، از ص 377 تا ص 459 درباره انقلاب و
دفاع مقدس و شهدا
قسمت ششم، می با اژدها - از ص 459 تا ص 523 عرفانی،سیاسی، اجتماعی
قسمت هفتم، دوبیتی ها و رباعی ها، از ص 523 تا 557
قسمت هشتم، گنج اهورایی، از ص 558 تا ص 569، اشعارم درباره زادگاه
مذهبی و باستانی ام، شهرستان زرقان فارس
و در صفحات پایانی : بیوگرافی و داستان من و شعر، از ص 570 تا ص 578
والسلام، ارادتمند و ملتمس دعا: محمدحسین صادقی، غلام. 14/7/1399 زرقان
هوالجمیل
امام زمان (عج) در غم جد بزرگوارشان امام حسین (ع) می فرمایند: لأَندُبَنَّک صَباحاً و مَساءً و لأَبکینَّ عَلَیک بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً. هر صبح و شام بر تو گریه و شیون می کنم و در مصیبت تو به جای اشک، خون می گریم.
*********
عزادار ابدی
هر صبح و شام در غم تو گریه می کنم
با خون، مدام در غم تو گریه می کنم
هر لحظه آب می خورم، از داغ اصغرت
ای تشنه کام در غم تو گریه می کنم
ای جدّ بی معُین که شدی غرق خاک و خون
با احترام در غم تو گریه می کنم
هر کس سلام بر تو دهد من دهم جواب
با هر سلام در غم تو گریه می کنم
من دیده ام قیام تو را در شهود و کشف
با هر قیام در غم تو گریه می کنم
با هر امام در غم تو گریه کرده ام
بی هر امام در غم تو گریه می کنم
در کربلا و مشهد و قدس و بقیع و قم
در هر مقام در غم تو گریه می کنم
هر جا به پاست مجلس ذکر و عزای تو
در هر کلام در غم تو گریه می کنم
آزادگان دهر، به تو گریه می کنند
با هر کدام در غم تو گریه می کنم
در عمر روزگار نباشد چو روز تو
تا انتقام در غم تو گریه می کنم
هر دین اگر به جاست ز ایثار سرخ توست
ای دین عام در غم تو گریه می کنم
با هر شهید راه خدا، با فرشتگان
هر صبح و شام در غم تو گریه می کنم
والسلام
محمد حسین صادقی (غلام) -زرقان فارس
دوم آذرماه 1402
مرا ز مهر رخت کی ملال خواهد بود | - | که عشق لم یزل و لایزال خواهد بود | ||||
در آن زمان که امید بقا خیال بود | - | خیال روی توام در خیال خواهد بود | ||||
از آنطرف که توئی گر فراق خواهی جست | - | ازین طرف که منم اتصال خواهد بود | ||||
نظر بفرقت صوری مکن که در معنی | - | میان لیلی و مجنون وصال خواهد بود | ||||
براستان که سرما چنین که در سر ماست | - | بر آستان شما پایمان خواهد بود | ||||
بهر دیار که محمل رود ز چشم منش | - | گذار بر سر آب زلال خواهد بود | ||||
چو قطع بعد مسافت نمیدهد دستم | -کجا منزل قربت مجال خواهد بود | |||||
کسی که بر سر کوی تو باشدش حالی | - | ز خاک کوی تو صبرش محال خواهد بود | ||||
ز قیل و قال گذر کن که در چمن زین پس | - | حدیث بلبل شیرین مقال خواهد بود | ||||
بباغ بادهی گلگون چرا حرام بود | - | اگر بگلشن رضوان حلال خواهد بود | ||||
مکن ملامت خواجو که مهر او هر روز | - | چو حسن ماهرخان بر کمال خواهد بود |