دینداری، سلوک اجتماعی یا فردی؟
به نام خدا ، با سلام و عرض ادب
این مطلب نیاز به تصحیح و ویرایش دارد. ارادتمند : هدهد
رابطه دین و جامعه
دینداری یک سلوک اجتماعی است نه یک سلوک شخصی.
رد یا قبول این دیدگاه دو فلسفه متضاد در تمام جوامع و بین تمام انسانها بوجود آورده است. بعضی ها چه دیندار چه بیدین معتقدند که دین فقط یک سلوک شخصی است که افرادی طبق میل و سلیقه و عقیده خود به آن پایبندند و اگر سودی میبرند یا زیانی، فقط به خودشان بر می گردد و ارتباطی با جامعه ندارد. بسیاری از مسلمانان نیز چنین عقیده ای را دارند و فقط برای کسب صواب خود دیندارند. البته آیات و احادیثی هم برای حمایت از عقیده خود دارند ولی آیات و احادیث بسیاری نیز وجود دارد که دینداری را نفع رساندن به جامعه جهانی می داند.
بعضی ها نیز دین را هر دو سلوک میدانند هم اجتماعی هم شخصی، اما حقیقت این است که همان سلوک شخصی نیز اجتماعی است مثلاً کسی که با روشهای مشروع به تهذیب نفس و تزکیه و پالایش درون می پردازد، پیش از آنکه خودش را بهره مند کند جامعه اش را بهره مند کرده است. اگر همه انسانها برای خوب شدن وضع روحی خود، تهذیب نفس کنند جامعه تهذیب نفس کرده است چون جامعه مجموعه ای از افراد است، و بر عکس، کسی که دست به جرم و گناه و خیانت می زند به جامعه ضرر رسانده است، علاوه براین، وجود افراد پاک و خوب در هر جامعه ای باعث بارش برکات الهی به آن جامعه میشود و بقول قدیمی ها دنیا به خوبان بند است. وجود خوبان در هر جامعه ای نیروهای مثبت را به نفع آن جامعه فعال می کند و جلو نزول بسیاری از بلاها را می گیرد. پس سلوک شخصی هم نوعی سلوک اجتماعی است.
اعتقاد یا عدم اعتقاد به این حرف تنها در حوزۀ حرف و بحث خلاصه نمی شود بلکه به حوزه عملی نیز راه می یابد. اگرچه نتیجه دینداری بعنوان یک سلوک شخصی نیز به جامعه بر میگردد ولی وقتی که به اجتماعی بودن سلوک دینی عقیده نداشته باشد عملاً وارد این عرصه نمیشود و در مشارکت ای اجتماعی سهیم و شریک نمیگردد و عامل کار خیر یا واسطه آن نمی شود چون همیشه معتقد به این حرف است که دست روی کلاه خودت بگذار و کاری به خیر وشر کسی نداشته باش. اگرچه در عالم ظاهر و باطن نتیجه کار این گروه به مردم هم می رسد ولی با شرکت نداشتن در کارهای اجتماعی سهم و سود خود را کاهش می دهند. برعکس کسانی که به هر دو سلوک معتقدند از دو سو سوده می برند هم به خاطر سلوک شخصی به درجات عالیه معنوی می رسند، هم جامعه از برکات معنویت آنها برخوردار می شود و هم مستقیماً در کارهای عام المنفعه شرکت می کنند و سودی می برند و شهیدان هر قوم و هر دیار از این گروهند چون علت شهید شدنشان فداکاری برای مردم است و ایده ای که آنها را به نبرد حق علیه باطل کشانده از خود گذشتگی و خود سازی روحی بوده است. یعنی در یک سلوک شخصی به این نتیجه رسیده اند که باید برای جامعه فدا کاری کنند و اگر معتقد به اجتماعی بودن دین نبودند فقط به سلوک شخصی پرداختند و برای ایجاد قسط و عدل و حق قیام نمی کردند. گروه دیگری هم هستند که دینداری را فقط یک سلوک اجتماعی می دانند. از نظر اینها سلوک فردی مهم نیست و دینداری شخصی اهمیتی ندارد بلکہ فقط کمک به مردم و جامعه مهم است و قداست و ارزش دارد. این گروه بر عکس گروه اول از آ ن طرف پشت بام افتاده اند.
ممکن است دست به کارهای خیر و عام المنفعه بزنند ولی اعتقادی به احکام دین و سلوک دینی و شخصی نداشته باشند. معیار اینها هم این بیت سعدی است که می گوید: عبادت بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
ویا می گویند: می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن
مصرع دوم شعر اول درست است یعنی عبادت فقط به تسبیح و سجاده و دلق نیست اما قسمت دوم آن کامل نیست ، خدمت به خلق هم عبادت است و یکی از بهترین عبادات است ولی اینطورنیست که فقط خدمت به خلق عبادت باشد.
و در شعر دوم مردم آزاری نکردن جزو آموزه های دین است ولی می خوردن و منبر سوزاندن نه.
متاسفانه امروزه در جامعه طرفداران این ایده کم نیستند. اما در هر حال، دینداری هم سلوکی اجتماعی است و هم سلوکی فردی و در هر دو صورت جامعه از آن بهره مند می شود. دین با سلوک شخصی
شروع می شود و به محض شروع شدن اجتماعی می شود. یعنی دیندار بودن بدون اجتماعی بودن و اجتماعی بودن بدون دیندار بودن هردو ناقص است. باید هم دیندار بود هم اجتماعی.
لطفاً نظر شریفتان را ارسال فرمائید
عزیزان علاقمند می توانند کتاب عَنقای لاهوت، درباره ارتباط زرقان و سید نسیمی را از اینجا بصورت صلواتی دانلود و مطالعه فرمایند. 160 صفحه در قطع وزیری، مصور، نشر هدهد، چاپ اول، تابستان 1397
والسلام – ارادتمند : محمد حسین صادقی – مدیر انتشارات هدهد، آثار دیگر صلواتی هدهد