ناگریز و ناگریز بر صبر و سازش
بنام خدا، با سلام و عرض ادب و تعزیت خدمت عزیزان، شعری در مورد فاطمیه تقدیمتان، التماس دعا
هوالجمیل
وارث
خانه ام می سوزد و من در کف اعدا اسیرم
گرچه با اذن خدا، بر دین و بر دنیا امیرم
می برندم دست-بسته سوی دارالفتنه، چل تن
گرچه بین این چهل روباه-توله، مثل شیرم
گر بتازم بر سقیفه، میرود اسلام از کف
لاجرم بر صبر و سازش ناگریز و ناگزیرم
در دفاع از آخرین دین خدا و ارث احمد
فاطمه گردیده تنها حامی و یار و نصیرم
بوده فرزندم حسن در کوچه با مادر، که دارد
خاطراتی تلخ، از توهین به زهرای منیرم
چادرش خاکی، رخش نیلی و حقش غصب، آری
اینچنین مزد رسالت داد دنیای حقیرم
من امیرم، من وزیرم، من بشیرم، من نذیرم
من (غلام) حضرت زهرا، علی، روح غدیرم
داده بر اهل دو عالم ، حضرت باریتعالی
کوثری بر من که با او وارث خیر کثیرم
من علی عالی اعلا، قسیم نار و جنت
این زمان از داغ زهرا، ناشکیب و گوشه گیرم
از سقیفه می شود تا حشر جاری رود داعش
شیعیانم تا ابد هستند خونخواه و سفیرم
بعد از این هر شیعهٔ من در صف پیکار گوید:
میروم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم *
بار الها کن مدد بر وارثم موعود عالم
تا دوباره با شهیدان در رکاب او بمیرم
والسلام
محمد حسین صادقی، غلام
زرقان فارس ١٣ آذر ١٤٠٣
* این مصرع مشهور که نمیدانم از کدام شاعر گرانقدر اهلبیت است در دوران دفاع مقدس ورد زبان رزمندگان اسلام بود، بویژه آخرین رَجَز حماسی برادرم، سردار شهید ابوالفضل صادقی در عملیلات کربلای هشت بوده است.