دو شعر برای امام عسکری و صاحب الزمان (عج)
هوالجمیل
میراث کل هستی
در مدح و منقبت و رثای حضرت امام حسن عسکری (ع)
از سوز زهر دشمن ، آتش گرفته جانم
گوئی نشسته صدها ، نِشتر به استخوانم
می سوزم از لهیب سوزان سّم قاتل
گریان ولی به یادِ مقتول کوفیانم
جانم فدای او که ، لب تشنه سر جدا شد
در تاب و تب برای سقای تشنگانم ........
..................
هوالجمیل
پنج راز غیبی
با عرض تسلیت بمناسبت سالروز شهادت امام حسن عسکری (ع)
و تبریک آغاز ولایتعهدی حضرت مهدی موعود (عج)
اگرچه در حصار دشمنان بود
ولی بر غیب عالم حکمران بود
امام عسکری قبل از شهادت
نموده بر «ابوالادیان» وصیت
وصایایی که مثل پیشگوئی است
ولیکن در حقیقت غیبگوئی است
خبرهائی که شرح پنج راز است...........
بقیه در ادامه مطلب
هوالجمیل
میراث کل هستی
در مدح و منقبت و رثای حضرت امام حسن عسکری (ع)
از سوز زهر دشمن ، آتش گرفته جانم
گوئی نشسته صدها ، نِشتر به استخوانم
می سوزم از لهیب سوزان سّم قاتل
گریان ولی به یادِ مقتول کوفیانم
جانم فدای او که ، لب تشنه سر جدا شد
در تاب و تب برای سقای تشنگانم
بودم به حصر دشمن در عمر کوته خود
در سامرا که باشد ، زندان خاندانم
دارم به سینه رازی مثل امانتی سبز
رازی که گفته ام من ، تنها به دوستانم
رازی که آفرینش در سینه ام نهاده
باید دگر بگویم حتی به دشمنانم
باشد امانت من ، میراث کل هستی
من وارث تمامِ ادیان و صالحانم
من در حصار دشمن ، عمری است مخفیانه
در سنگر حفاظت ، از صاحب الزمانم
بابا بیا بنوشان آبی به من که زین پس
هستی به امر خالق ، مولای شیعیانم
یا رب به حق نرجس ، حاجت‌روا بفرما
یاران و عاشقانِ مهدی عزیز جانم
والسلام
محمد حسین صادقی(غلام)
زرقان فارس
چهارشنبه 8 ربیع الاول 1441 مصادف با 15 آبان 1398
********************************
هوالجمیل
پنج راز غیبی
با عرض تسلیت بمناسبت سالروز شهادت امام حسن عسکری (ع)
و تبریک آغاز ولایتعهدی حضرت مهدی موعود (عج)
اگرچه در حصار دشمنان بود
ولی بر غیب عالم حکمران بود
امام عسکری قبل از شهادت
نموده بر «ابوالادیان» وصیت
وصایایی که مثل پیشگوئی است
ولیکن در حقیقت غیبگوئی است
خبرهائی که شرح پنج راز است
و جمعش مُعجزی آینده ساز است
خبر، اول ز یک طول سفر داد
و دوم بر ممات خود خبر داد
سوم : آنکس که می خواند نمازش
چهارم : پاسخ مکتوب رازش
و پنجم قصه مجهول «همیان»
و اسم صاحبان و مبلغ آن
***
بگفتا ای ابوالادیانِ مقبول
سفرهایت دو هفته می کشد طول
تو وقتی بازگردی مُرده ام من
که زهر «مُعتمد» را خورده ام من
پس از من آن کسی دارد امامت
که می خواند نمازم بین امت
سپس خواهد جواب نامه ها را
و می داند همه برنامه ها
در آخر می گشاید راز «همیان»
پس از اعلام اسم و مبلغ آن
***
بگفتا در دو هفته بازگشتم
به سامرّا پی آن راز گشتم
به بیت عسکری شیون به پا بود
و جعفر در میان ، صاحب عزا بود
شدم دلواپس عهد امامت
و گشتم منتظر بهر هدایت
به خود گفتم کسی جز من به دنیا
نباشد باخبر از راز مولا
نمی‌دانم ولی همیان چه رازی‌ست
چه در آن است و اینک همره کیست
اگر هر کس دهد زینها نشانه
امام است او یقیناً در زمانه
***
به محض اینکه جعفر شد مهیا
که تا خوانَد نماز فوت مولا
یکی طفل آمد و گفتا به جعفر
عمو ، من از تو می‌باشم مُحق تر
پس از ختم نماز و دفن مولا
ز من پاسخ طلب کرد آن دِلارا
نشانها یک به یک گشتند ظاهر
نشد اما ز همیان ، بحث ، دائر
دلم پر بود از شور و تلاطم
که ناگه کاروانی آمد از قم
پس از اشک و عزا و لطف و کرنش
یکی زانها ز جعفر کرد پرسش
اگر گوئی در این همیان چه باشد
وگر گوئی که اموال که باشد
تمام ما به تو بیعت نمائیم
و تا جان ، تحت فرمان شمائیم
ز جا ، برخواست جعفر با ملامت
عبایش را تکان داد از ملالت
و گفت آخر مگرمن غیب دانم
که باید راز همیان را بدانم
همان دَم خادم مهدی در آمد
و با رازی ز سوی سرور آمد
پس از تکریم میر و کاروانش
ز همیان گفت و نام صاحبانش
و اینکه مبلغ همیان هزار است
وزان ده سکه محو و خدشه دار است
بگفتند این خبر از فیض غیب است
دقیقاً کامل و بی نقص و عیب است
کنون بر قوم ما حجت تمام است
که آن عالِم به این همیان امام است
*****
پس از درک چنین اعجاز و آیت
همه با حضرتش کردیم بیعت
بگفتم تسلیت با اشک و با آه
و با تبریک بوسیدم رخ ماه
چه طفلی یوسف کنعان غلامش
ملائک پاسبان عرش بامش
سپس با اذن مولا ، در ولایات
بیان کردم تمام این کرامات
همه آگه شدند از راز مهدی
و شد هر شیعه ای سرباز مهدی
چو آگه شد عدو از انقلابش
بر آمد در پی قتل جنابش
و شد غایب به اذن حق ز انظار
که گردد دولت حق را علمدار
***
خداوندا به قرآن و به عترت
ببخشا باقیِ دوران غیبت
به ما یا رب عطا کن «انتظارش»
و توفیق «شهادت» در کنارش
والسلام
محمد حسین صادقی(غلام)
زرقان فارس
پنجشنبه 9 ربیع الاول 1441 مصادف با 16 آبان 1398
با الهام ااز روایتی از کتاب کمال الدین ، اثر شیخ صدوق
