در
مدح و منقبت حضرت امام محمد تقی ، جوادالائمه (ع)
رضا چون شد شهید از راه کینه
همه گفتند شیعه در زوال است
که شیعه غرق جهل و بیسوادی است
بپا کردند بحران عقیده
که طفلان را نباشد عقل چون پیر
نباشد با خبر از هیچ رازی
روان شد شایعات و مکر دشمن
لعیـن ابن لعین مأمون ملعون
برای ذلت و سرکوب مولا
بپا شد مجلس فخر و تکبر
به رأی کاملان علم و بینش
سؤالی کرد از او یحییابناَکثَم
بگفتا : «حکم صیدِ در حرم چیست؟»
بگو در روز یا شب صید کرده؟
مُکلف بوده یا نابالغ ، آن فرد؟
گرسنه بوده یا با مال و تمکین؟
به این فعل حرامش بوده جاهل؟
برای خود نموده صید یا غیر؟
بگو در عُمره بوده یا تمتع؟
سؤالات دگر هم مانده باقی
بشد مجلس ز عجز خود پریشان
سپس آن رهبر نه سالهی دین
پس از طرح تمام احتمالات
سپس مولا ز یحیی پرسشی کرد
چو یحیی باز ماند از حل مشکل
چنان در شرح آن، مشکلگشا شد
بشد مأمون خجل از حیلهی خویش
بگفت ایکاش با این بخت ناشاد
که اینسان خِفَت و خواری پذیرم
چرا مثل پشه با صد منیّت
ز نو فرمود امام جن و انسان
برو با دقت ای یحییابناکثم
که با اذن خدا عیسی و یحیی**
نبوت شد عطا در خردسالی
پس از این معجز ناب ولایت
امامت اکبر و اصغر ندارد
«ولی» وصل است بر علم خداوند
«ولی» با اذن حق باشد سخنور
«ولی» دارد به کف راه سماوات
«ولی» بخشد به جسم زندگی ، جان
بیا ایدل رویم امشب گدائی
جواد آئینهی «جود» الهی است
سخاوت ، ریزهخوار خوان مولاست
بُود آئینهدار دین احمد
چو جودش بیحساب و بی عداد است
ز فرط زهد و تقوا ، او تقی شد
کلید گنج عرفان و صفا اوست
به هر چیزی که شاد از آن ، جواد است
چو کوثر ، هدیه از سوی خدا بود
به درگاهش همه عالم غلام است
به این بابالحوائج ، بارالها
|
|
جوادش ناخدا شد در سفینه
که سالارش امامی خردسال است
چرا؟ چون طفلکی بر شیعه هادی است
و خندیدند بر این نو رسیده
ندارد رهبر نُه ساله تدبیر
کنون باید کند در کوچه ، بازی
چو سیلابی سیه در کوی و برزن
که بود او را حکومت، ریشه در خون
فراهم کرد بزمی پر معما *
که تا سازد تشیع را تمسخر
سؤالات غریبی شد گزینش
که در درس قضاوت بود اعلم
جوابش داد : صیاد حرم کیست؟
بگو آزاده بوده یا که برده؟
و صیاد حرم زن بوده یا مرد؟
مداوم بوده صیدش یا نخستین؟
و یا بودهست عالم بر مسائل؟
ز کار خود پشیمان گشته یا خیر؟
جوابم ده تو ای خصم تشیع
بده پاسخ اگر اهل وفاقی
گرفت انگشت حیرت را به دندان
بیان فرمود ، خود ، احکام آئین
یکایک داد پاسخ بر سؤالات
که اشک عجز مجلس را در آورد
امام آمد به تشریح مسائل
که یاد از مجلس بحث «رضا» شد
بزد یحییابناکثم بر سر و ریش
مرا مادر در این دنیا نمیزاد
روا باشد اگر اکنون بمیرم
شدم همبال سیمرغ حقیقت
نخواندی تو مگر آیات قرآن؟
بخوان تو سورهی
پُر راز مریم
به خُردی یافتند اسرار اسما
به آن یاران ذات ذوالجلالی
ز هم پاشیده شد آن بزم نخوت
ولایت مکتب و دفتر ندارد
«ولی» با علم مطلق خورده پیوند
چه در گهواره باشد، چه به منبر
که باشد سینهی او عرش آیات
که جانش متصل باشد به جانان
به عرش «جود» این ذات خدائی
و در عرش خدا در پادشاهی است
زمین و آسمان ، مهمان مولاست
و باشد نام زیبایش محمد
به اذن حق ، ملقب بر جواد است
و معشوق دل هر متقی شد
طبیب قلب مظلوم رضا اوست
وجود حضرت معصومه شاد است
که تنها میوۀ باغ رضا بود
که جود او روان بر خاص و عام است
روا فرما همه حاجات ما را
|
پی نوشت:
* با الهام از روایتی
به نقل از کتاب ارشاد شیخ مفید ، باب امام جواد
** آیه 12 سوره مریم
: «به یحیی در همان سن کودکی نبوت عطا کردیم» و آیه30 سوره مریم «عیسی در گهواره گفت
: همانا من بنده خاص خدایم که مرا کتاب آسمانی و شرف نبوت عطا فرمود.»
والسلام - محمد حسین صادقی - زرقان فارس